..و ما به انتها می رویم ، آغاز میشویم
بود و نبود میشویم
و آخری نداریم ما انگار
تبدیل میشویم و آنوقت دلتنگ قبلیمان میشویم
بیا شاد شویم از این نو شدن ها
بیا تو هم
در این زمستان گرم سوزیدیم از این موج سرماها ... آنقدر شاد شدیم و شاد اندر شاد که دخترکان زیبای کوچه پس کوچه های شهر با انگشتان رنگین شده از لاک های صورتی به همدیگر نشانمان میدهند و میگویند بچه ها شادزی ... شادزی ...
مسرور گشتیم از این دیدار پس از سالها ...سلام
سلااااااااااام وما نیز
سلام بر سین گرامی؛ انشالا دل همگی شاد و خرم باشه؛ من خیلی با معرفتم (:
به به سلام علیکم .. چشم ما روشن بله نزدیکان همیشه با معرفتند :)
در این زمستان گرم
سوزیدیم از این موج سرماها ...
آنقدر شاد شدیم و شاد اندر شاد
که دخترکان زیبای کوچه پس کوچه های شهر
با انگشتان رنگین شده از لاک های صورتی
به همدیگر نشانمان میدهند
و میگویند
بچه ها شادزی ...
شادزی ...
مسرور گشتیم از این دیدار پس از سالها ...سلام
سلااااااااااام وما نیز
سلام بر سین گرامی؛
انشالا دل همگی شاد و خرم باشه؛
من خیلی با معرفتم (:
به به سلام علیکم .. چشم ما روشن
بله نزدیکان همیشه با معرفتند :)